ذوالجناح
ذوالجناح
مرکب سرخ و سپید ای ذوالجناح
رَحلِ قرآن مجید ای ذوالجناح
خوش به حالت که خدا کرده تو را
اسب سرداری رشید ای ذوالجناح
سربلند از امتحانِ کربلا
تا ابد رویت سفید ای ذوالجناح
پاره شد قرآن به روی زین تو
روی یالت خون چکید ای ذوالجناح
آخرین صحنه ز مرگ آفتاب
خورد بر پشتت کلید ای ذوالجناح
پشت تو برعکس دیگر اسبها
بی سوار خود خمید ای ذوالجناح
هست پیغامت برای خیمه ها
از پدر قطع امید ای ذوالجناح!
با منِ دلتنگِ بی بابا بگو
چشم خونبارت چه دید ای ذوالجناح؟
قطره آبی بر لب بابا رسید؟
یا که تشنه شد شهید ای ذوالجناح؟
خنجر، آن بهتر ز اسماعیل را
واقعا گردن برید ای ذوالجناح؟
کوفه آن تنها سوار تشنه را
با کدامین داس چید ای ذوالجناح؟
شاهد آن بوده ای که خواهری
از برادر دل برید ای ذوالجناح؟
صبر کن با آنکه می دانم نشست
در دلت رنجی شدید ای ذوالجناح
آه، اما نه، تو باید جان دهی
مرکب سرخ و سفید ای ذوالجناح محسن حاتم زاده