پنجمین فصل خطبه ها
هو الرووف
داری به دستت یادگار انگشترش را
درخاطرت سوز وداع آخرش را
آری خدا می خواست باشی وببینی
گلهای سرخ و لاله های پرپرش را
از یاس خوشبوی مدینه دل بریدید
کردید زنده یاد جدٌ ومادرش را
در (روز آب) ابر دو چشمت بارور شد
کشتی کشید از مکه وقتی لنگرش را
همراه با فوج ملایک گریه کردی
در نینوا تاکرد برپا محشرش را
بغضت شکسته می شود با یک اشاره
کافیست تا یادآوری آب آورش را
از یک صدای دل شکستن درک کردی
سنگی شکست آیینه پیغمبرش را
دیدی که وقف چشمه های آسمان کرد
سرچشمه های ناب حلق اصغرش را
از باغ گلچین کرده عطار مشامت
آمیزه ای از عطر یاس پیکرش را
دیدی که هنگام غروب سرخ خورشید
بر نیزه می بردند مزدوزان سرش را
با آنکه آمد داغ روی داغ اما
در کوفه هم دیدی وقار خواهرش را
زخم مصیبتها که گل می کرد در شام
دشوار کرده پیش چشمت باورش را
تو یادگار و امتداد کربلایی
تفسیر کردی خطبه های حنجرش را
ای مو شکاف علمها ، ای منشاء نور
در تو نمایان کرده خالق گوهرش را
تو فصل پنجم در بیان خطبه هایی
موعود(عج ) خواهد خواند فصل آخرش را
یا حسین (ع)
در سینه شب شعر کمیتی داریم احساس زلال اهلبیتی(س) داریم
همراه امام(عج ) عصر هر صبح و مساء از دیده خود روان دوبیتی داریم
یاحسین (ع)